پیدا نمی شوی ...

هرگز نترسیدم
از آن مگسکی که زیر خال سیاه گونه ات نشست
و از آن رودی که تو را برد
از این مگس ها می ترسم
که دور نام شیرینت پرسه می زنند
و از این رودی که سر به بی کجا گذاشته اند



نومید از کوه و دشت و رود و دریا
بی هیچ نیازی
در نیازمندی ها چرخ می خورم
نه! به هیچ قیمتی
پیدا نمی شوی ...


مولا جان شرمنده ایم

همان هایی که از حیدر بریدند              

         حسین ابن علی را سر بریدند            

                    نبود گر روی زهرا را نشانه

                          نمی زد کس به زینب تازیانه

                               همان حبلی که بر حبل المتین شد

                                        قل و زنجیر زین العابدین شد

 امروز اگر خوارج زمان ما نبودند چه کسی جرات بی حرمتی به ساحت مقدس عاشورای حسینی می کرد؟؟

چه کسی به خود اجازه می داد که به اصل ولایت بی حرمتی کند؟؟

رقیه جان به ما نیز در این روزها آب نمی دهند بلكه خون دل مي‌دهند.

زهرا جان ما شرمنده‌ایم..

ما از تو و از ولی زمانه شرمنده‌ایم

فرزندان تو تا همیشه مظلومان عالمند.

یاران هشیار باشیم که:

هدف دین ماست

ما در مقابل دنیایشان ایستاده ایم....

هشیار باشیم که:

دین داری در دوران غیبت از نگاه داشتن گوی آتشین در دست سخت تر است.

مهدی جان

مهدي ام من که مرا گرمي بازاري نيست،

 

بهترازيوسفم و هيچ خريداري نيست،

 

همه گويند که درحسرت ديدارمنند،

 

ليک درگفته اين طايفه کرداري نيست،

 

اي که دائم به دعايي که ببيني رخ من،

 

تاکه خالص نشوي با تو مرا کاري نيست

رمضان

وقتى نیمه شعبان مى رسد، گلواژه هاى «انتظار» می شکفد

سلام بر مهدى(ع)، خورشید جان ها و امید انسان ها.

مهدى(ع)، یادگار پیامبران، خلاصه ابراهیم، عصاره محمد، احیا و زنده کننده سنت هاست. نیمه شعبان، مطلع خورشید فروزان مهدى(ع) در ظلمت تاریخ است. پیروان قائم آل محمد(ع) همچون او اهل قیام و انقلابند

مهدى(عج)، کعبه مقصود و قبله موعود امت هاست.

غیبت کبرا، دوره آزمایش منتظران راستین حضرت مهدى(ع) است.

وقتى نیمه شعبان مى رسد، گلواژه هاى «انتظار»، «ظهور»، «فرج»، «حکومت جهانى»، «قسط و عدل»، «دیدار» و «مهدى» مى شکفد.

نیمه شعبان، عید منتظران وراثت زمین براى مستضعفان و شکست سلطه هاى جبّاران است. نیمه شعبان، افروختن چراغ شوق در دل شیعیان و امید بخشیدن به محرومان است .

باز هم ایام فاطمیه!

باز هم ایام فاطمیه

باز هم اشک ... آه ... و ناله...

سالها و سالهاست که ایام فاطمیه میاد و میره... میاد و میره... و باز هم میاد و میره!

ولی تا به کی !

فاطمیه آمدوآن مونس و همدم کجاست؟ شمع میپرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟

در عزای مادرت یابن الحسن یکدم بیا ، تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست

حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:مَثَلُ الإمام مَثل الکعبة إذ تُؤتی وَ لا تَأت
از حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) روایت شده که رسول خدا فرمودند: امام همچون کعبه است که باید به سویش روند، نه آنکه (منتظر باشند تا) او به سوی آنها بیاید .
(بحار الانوار ، ج 36 ، ص 353)

حدیث رو خوندی؟!

دلت مثل من سوخت! یا شاید هم ...

کاش یک ده هزارم احوال امام زمان ارواحنا فداه رو نمیگم داشته باشیم چون دوام اونم نداریم

لااقل درک کنیم امام زمان (عج) رو !

بیشتر از این عذابش ندیم ، داغ دل مادر کم داغی نیست ، حالا کارهای ما هم روش بیاد ...

طولانی شد!

از این روزهای پر ارزش صد در صد استفاده رو بکنیم (شاید هم سوء استفاده !)

این ایام رو به پیشگاه امام زمان ارواحنا فداه و همه عاشقان آن صدیقه طاهره تسلیت عرض میکنم

تسلیت شما در نظرات این مطلب

التماس دعا

تبریک عید

سلام .

بر ما سالی گذشت و بر زمین گردشی و برروزگار حکایتی،

امید آنکه آن کهنه رفته بازگردد

راستی به اين تقويم ها اعتباري نيست هروقت متحول شديد پیشاپیش عيدتون مبارك

آقا جان خودت برس به دادمان

سلام

آقا جان میبینی کار ما رو ؟

آره پاک فراموشت کردیم. شرمندام آقا جان . ببخش . خودت برس به دادمون

در کل رفتیم به حالت انتظار اما نه مثل منتظر ، مثل حالت انتظار تلفن !!

___________________

اللهم عجل لولیک الفرج

تسلط بر نفس

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، ... چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سوال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که من زندگی می کنم، هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته اند و سبب آن شده اند که مرا از حرکت به سوی الله ، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می دارند. درخواستی که از شما دارم ، برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟

یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم والا دیگران ادعای نصیحت فراوان دارند. دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید ، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت (مسموع است).

باز هم خاطرنشان می سازم که نویسنده با خود فکر میکند که شفاها موفق به پاسخ این سوال نمی شود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع می توانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود واگذارید. متشکرم.

پاسخ علامه طباطبایی به نامه ایشان:

السلام علیکم

برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خدا "عز اسمه" را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هرچه باشد همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که در روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگرچه در بادی حال سخت و در نائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سوره مسبحات یعنی سوره حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. ان شاالله موفق خواهید بود. والسلام علیکم.

محمد حسین طباطبایی


سرباز کوی عترت نوشت :سلام. اونقدر خسته بودم وقتی که رسیدم خونه خواستم بخوابم و فردا بنویسم ولی معلومه که کی خستس؟ بله د شـ مـ ن ، من و خستگی ، عمرا !!

فقط یه مشکل که نه، مساله کوچیک هست که چشمام یه خورده داره شلوغ میکنه و تار میزنه !!!

برا همون دیگه نمیتونم مثل قبل تایپ کنم و زود به زود به روز بشم ، با اینکه تقریبا هر روز تو نت هستم.

ایام اربعین حسینی رو هم خدمت حضرت مهدی موعود (عج) و شما عزیزان تسلیت میگم.

_________________

اللهم عجل لولیک الفرج

از خدا دور هستم


سالها پیش از این

زیر یک سنگ گوشه ای از زمین
من فقط یک کمی خاک بودم همین
یک کمی خاک که دعایش
پر زدن آن سوی پرده آسمان بود
آرزویش همیشه
دیدن آخرین قله ی کهکشان بود
خاک هر شب دعا کرد
از ته دل خدا را صدا کرد
یک شب آخر دعایش اثر کرد
یک فرشته تمام زمین را خبر کرد
و خدا تکه ای خاک برداشت
آسمان را درآن کاشت
خاک را
توی دست خود ورز داد
روح خود را به او قرض داد
خاک توی دست خدا نور شد
پر گرفت از زمین دور شد
راستی
من همان خاک خوشبخت
من همان نور هستم
پس چرا گاهی اوقات

این همه از خدا دور هستم

منبع : عاشق خدا

کار خدا همینه !!!

سلام

اینبار بدون مقدمه میخوام از خودم بگم . از « سرباز کوی عترت » قدیمی خودمون .

امروز و امشب یه درد شدیدی گرفته بودم ، یه درد قدیمی بود که دو سال پیش با هزار جور دکتر رفتن و دارو و ... رفع شده بود . باز اومده بود سراغم ، نمیدونم چرا و از کجا ولی به حدی بود که فقط دور خودم میپیچیدم و نفس میکشیدم. دارو هم دیگه اثر نداشت ، به حدی بود که آرزوی مرگ میکردم .

خدایا چه غلطی کردم که این بلا افتاد به جونم ؟ یاد شهدا افتادم! اما خب اینم دردیه که دست بردار نیست !

اومدم پای اینترنت و چند تا صفحه دیدم ، خواستم مثل همیشه شروع کنم به طراحی قالب که تازگی ها بیشتر به این مساله درگیرم تا نوشتن !! دیدم نمیشه .

رفتم یاهو مسنجر . آی دی های قدیمی رو دیدم ، یاد دورانی افتادم که میشه گفت از بیست و چهار ساعت ، بیست ساعتش آنلاین بودم . ولی دردی که سراغ ما اومده ولمون نمیکنه .

باز افتادم زمین و مثل مار زخمی به دور خودم میپیچیدم ، خدا رو التماس میکردم !! ولی انگار نه انگار تازه بدتر می شدم ...

باز اومدم پای نت، اتفاقی تو یکی از وبلاگ ها یه موزیکی رو شنیدم که روش صدای دوران دفاع مقدس رو گذاشتن ...

ای خدا این چه اشتباهی بود که کردم ؟ بگم دیوونم کرد ؟ بگم آتیشم زد ؟

بعد از یک سال به دور خود پیچیدن رسیدم به همین آهنگ که عاشقشم !! یعنی داغونم میکنه !

مثل زمونی که هر روز با شهدا بودم دلم گرفت ! یاد اون وقتا افتادم . یاد وقتی که سرباز کوی عترت تو خواب نبود . درگیر دنیا نشده بود . فکرش رو دغدغه های دنیا پر نکرده بود .

دردم یادم رفت ، یه درد دیگه افتاده تو جونم ، بغضم گرفته ، تو خونه تنهام ، خدایااااااااااااااااااااااااا به کی بگم حرفام رو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یه ماه پیش کربلا بودم ، خواب بودم ....... خوااااااااااب ، بیشتر حرفام با آقا مربوط به دنیا بود . خدایا ...

برگشتم رفتم کربلای ایران ، مناطق جنگی جنوب، یه ده روزی هم اونجا بودم  . بازم گیر کرده بودم تو دنیا ، یعنی گم شده بودم ، شلمچه ، طلائیه ، شرحانی ، ظهر عاشورا در فکه ، هویزه ، دهلاویه ، حمدیه ، کرخه کور ، فتح المبین ، ... حسینیه تخریب .....  ، داشتم میرفتم ولی گیر کرده بودم تو بند دنیا ...

خلاصه کنم

میدونی درد امروز چی کار کرد ؟ میدونی خدا چه درسی بهم داد ؟ یعنی خاک بر سر من که چه کار کردم !!

قضیه این بود :

داشتم از درد دور خودم میپیچیدم ، غافل از اینکه درد اصلی این درد نبوده !

یه سال از درد دنیا دور خودم چرخیدم ، غافل از اینکه درد اصلی این نبوده !


اینم همون آهنگ : بهتره اول آهنگ اصلی وبلاگ رو قطع کنید و بعد اینو گوش کنید .

خواهی نشوی رسوا؟؟؟

حتما شنیدید که میگن : « خواهی نشوی رسوا ... همرنگ جماعت شو ».

اما بعضی ها هستن که میگن:

یکرنگ بمان ،

حتی اگر در دنیایى زندگی می کنی که مردمش براى پررنگ شدن حاضرند هزار رنگ باشند . . .

هزاررنگ

گفتم خدایا ؟

             گفتم:خدايا از همه دلگيرم. گفت:حتي من؟

             گفتم:خدايا دلم را ربودند! گفت:پيش از من؟

              گفتم:خدايا چقدر دوري؟ گفت:تو يا من؟

              گفتم:خدايا تنهاترينم! گفت:پس من؟

              گفتم:خدايا کمک خواستم. گفت:از غير من؟

              گفتم:خدايا دوستت دارم. گفت:بيش از من؟

              گفتم:خدايا انقدر نگو من! گفت:من تو ام تو من

چند نکته

یکی از شاگردان ملا آقا جان زنجانی نقل می کند: 

« مرحوم حاج ملا آقا جان می فرمود: یک شب بعد از نماز مغرب نشسته بودم، دیدم ملائکه از طرف مغرب به مشرق می روند. سوال کردم چه خبر است؟ گفتند حضرت سید الشهداء (سلام الله علیه) به زیارت حضرت علی بن موسی الرضا (سلام الله علیه) می روند، پیش تو هم می آیند. بعد حضرت سید الشهداء (سلام الله علیه) تشریف آوردند و در اتاق نشستند، از ایشان سوالاتی کردم، پرسیدم: با فضیلت ترین اصحاب شما که بودند؟ فرمودند:(البریر بعد الحبیب) ( بعد از حبیب بن مظاهر، بریر) » (1) 

 

حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله ) می فرمایند: 

پنج چیز دل را صفا می دهد و سختی قلب را برطرف می کند. 

1- نیمه شب استغفار کردن 

2- کم خوابیدن شب 

3- روزه 

4- هم نشینی علماء 

5- دست به سر یتیم کشیدن (2) 


پی نوشت: 

(1) مجله خورشید مکه، شماره 21، صفحه 26 

(2) نصایح ، صفحه 209 

دوش تقدیر

هزار بار نوشتم بیا بیا دیر است                                 
                               هزار بار نوشتم که پای دل گیر است
 
هزار بار برایت سروده‌ام، اما                                       
                      غزل برای تو تنگ است، دست و پاگیر است
 
غروب فرصت خوبی برای دیدن بود                                
                           دریغ چشم تو از این کرانه‌ها سیر است
 
 
نه من، نه تو، نه غزل، هیچ کس مقصر نیست  
  گناه زردی ما روی دوش تقدیر است
 
 

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ

 

                                              می گویند هر وقت آب می نوشی بگو یا حسین(ع)


                           این روزها که آب می بینی و نمی نوشی آرام بگو

                                                  یا اباالفضل(ع)

فرا رسیدن ماه مبارک و پربرکت رمضان بر تمامی مومنان واقعی مبارک باد

پرسش و پاسخ مهدوی - قسمت اول

با  صلوات بر ساحت پاک و مقدس امام مهدی(عج)  و سلام خدمت تمامی منتظران واقعی مهدی موعود(عج) در خدمت شما عزیزان هستیم از این هفته به بعد با سه پرسش متداول در حوزه مهدویت که در بین اذهان عمومی وجود دارد     

پرسش: آيا ما به زمان ظهور نزديک هستيم ؟

پرسش: ايران در آستانه ظهور ، در چه وضعيتي قرار دارد ؟

پرسش: اگر امام زمان (عج) ظهور کند ، چه حوادثي رخ مي دهد ؟

جواب ها را در ادامه مطلب بخوانید  . . .

ادامه نوشته

تقدیم به ساحت پاک و مقدس امام مهدی(عج)

با سلام خدمت تمامی منتظران ظهور مهدی موعود و تبریک فرا رسیدن نیمه ی شعبان

 شعر زیر تقدیم به تمامی عزیزان می گردد

آقا سلام گرچه بلند است جایتان / می خواهم از زمین بنویسم برایتان

یک نامه حاوی همه حرفهای راست / یک نامه از کسی که کمی عاشق شماست

یک نامه از بلندی انسان که پست شد / یک نامه از کسی که دچار شکست شد

این نامه مدح نیست فقط شرح ماتم است / یک ذره از هزار نوشتم اگر کم است

بعد از شما غبار به آیینه ها نشست / شیطان دوباره آمد و جای خدا نشست

پرپر شدند در دل طوفانی از بدی / گلهای رو سپید همیشه محمدی

آمد به شهر فاجعه، اسلام راحتی / انسان منهدم شده، قرآن زینتی

بیمارهای عشق خدا« بهتر»ی شدند / جلباب هایمان کم کم روسری شدند

خورشید مرد و شام تباهی دراز شد / بر روی دشمنان در این قلعه باز شد

در کسوت قدیمی آزادی زنان / دنیای ما اگرچه گرفتار آمدست

اما هنوز تشنه نام محمد است / در انتهای نامه خیسم سلام بر

نام بزرگوار و نجیب پیامبر

طلوع ماه شعبان مبارک

 

شعبانیه بر شیعه بود آب حیات

نازل شده بر امت خاکی برکات

از ساجد و عباس و حسین بن علی

تا قامت دلربای مهدی(ع) صلوات

 

 الهی رجب گذشت و ما از خود نگذشتیم...الهی تو از ما بگذر.

 

نسیم خوش ماه شعبان وزیدن گرفته است تا اشتیاق ورود به ماه رمضان را در این گرمای تابستان لذت بخش کند؛

 ماهی که واسطه ی ورود به زیباترین ماه سال است.

 شعبان هم با تمام مولودهای عزیزش از راه رسید...

 

سلام ماه پیامبرِ خدا...

 

 فقط یک ماه تا مهمانی خدا مانده...

 

خداوندا شوق این مهمانی را در دلهایمان سرشار گردان.

 

 ماه عبادت و بندگی،ماه آماده سازی روح برای ورود به ضیافت بزرگ الهی مبارک

ملتها به ما بپیوندید...

 

روح الله الخمینی (ره) :

برادران شجاع من که برای آزادی وطن های خود قیام کرده اید ٬ملتهای خود را هشدار دهید و مغزها را از آثار تبلیغات چند صد ساله و خودباختگی در مقابل غرب و مستکبرین شستشو دهید و به نهضت ما بپیوندید که امروز ٬ اسلام عزیز در مقابل کفر و منطق ٬ در مقابل زور واقع شده است و نهضت ما اسلامی است که قبل از آنکه ایرانی باشد ٬ نهضت مستضعفین جهان است ٬ قبل از انکه به منطقه ای خاص تعلق داشته باشد...

 


جا داره آخر کلام یه شعر هم براتون بذارم:

بحر آرام دگر باره خروشان شده است

باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است

مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است

 

بحر آرام دگر باره خروشان شده است

ساحل خفته پر از لولو مرجان شده است

 

دشمن از وادی قرآن و نماز آمده است

لشکر ابرهه از سوی حجاز آمده است

 

با شماییم شمایی که فقط شیطانی است

(دین اسلام نه اسلام ابوسفیانی است)

 

با شمائیم که خود را خبری می دانید

و زمین را همه ارث پدری می دانید

 

با شمائیم که در آتش خود دود شدید

فخر کردید که همه کاسه نمرود شدید

 

گرد باد آتش صحراست بترسید از آن

آه این طایفه گیراست بترسید ازآن

 

هان! بترسید که دریا به خروش امده است

خون این طایفه این بار به جوش آمده است

 

صبر این طایفه وقتی که به سر می اید

دیگر از خرد و کلان معجزه بر می اید

 

سنگ این قوم که سنجیل شود می فهمید

آسمان غرق ابابیل شود می فهمید

 

پاسخت می دهد این طایفه با خون اینک

ذوالفقاری ز نیام آمده بیرون اینک

 

هان! بخوانید که خاقانی از این خط گفته است

شعر ایوان مدائن به نصیحت گفته است

 

هان بترسید که این لشکر بسم الله است

هان بترسید که طوفان طبس در راه است

" حمیدرضا برقعی"

التماس دعا

یا حق.

 

در محضر استاد

ما سابقا در روایات اسلامی می دیدیم که خورشید پیش از عدل کلی الهی و به اصطلاح معروف در آخرالزمان از مغرب طلوع می کند. با خودمان فکر می کردیم یعنی چی؟می فهمیدیم مقصود از خورشید جز خورشید اسلا چیز دیگری نیست.این چنین تعبیر می کردیم که لابد از این جهت است که  ملت های غرب از نظر علم و فرهنگ از ما پیشرفته ترندو آنها زودتر از ما به حقایق اسلامی آگاه خواهند شد.اگر ما اسلام را زیر پا بگذاریم، اسلام از غرب به وسیله ی خود ملت های غرب طلوع می کند.یک ماهی است به فکر فرو رفته ایم که خدایا مثل این که خورشید از شرق به غرب رفت است (اشاره به هجرت امام خمینی که به پاریس رفته است)که از غرب طلوع کند . ما سپیده دم و فجر و فلقش را داریم می بینیم

منبع:کتاب آینده ی انقلاب اسلامی ایران

خدایا توکل به تو

 

تقدیم به همه
این پست تقدیم به همه اونایی که می یان و اینجا رو میخونن

خدای عزیزم اون کسی که همین الان مشغول خوندن این متنه،

زیباست (چون دلی زیبا داره)،

درجه یکه (چون تو دوستش داری بهش نظر کرده ای)،
قدرتمند و قوی و استواره (چون تو پشت و پناهش هستی)
خدایا، ازت میخوام کمکش کنی زندگیش سرشار از همه بهترین ها باشه.

خواهش میکنم بهش درجات عالی (دنیائی و اخروی) عطا بفرما

و کاری کن به آنچه چشم امید دوخته (آنگونه که به خیر و صلاحش هست) برسه انشا ا... .

خدایا، در سخت ترین لحظات یاریگرش باش,

تا همیشه بتونه همچون نوری در تاریک ترین و سخت ترین لحظات زندگیش بدرخشه و در ناممکن ترین موقعیت‏ها عاشقانه مهر بورزه.

خداوندا، همیشه و هر لحظه او را در پناه خودت حفظ بفرما،

هروقت بهت احتیاج داشت دستش رو بگیر (حتی اگه خودش یادش رفت بیاد در خونت و ازت کمک بخواد)

و کاری کن این رو با تمام وجود درک کنه که هر آن هنگام که با تو و در کنار تو قدم برمیداره و گنجینه یه توکل به تو رو توی دلش حفظ کرده، همیشه و در همه حال ایمن خواهد بود.


از هم اکنون، زمان داره برات شمرده میشه! در عرض 9 دقیقه حتما برات یه اتفاق خوشایندی خواهد افتاد یا یک خبر خوشی خواهی شنید... (نه چون این متن رو خوندی یا خوندن این متن شانس میاره یا ارسالش برای کسی باعث رسیدنه خبر خوش میشه ...
نه ......... صرفاً یک اتفاق خوش برات خواهد افتاد به این خاطر که الان توی دلت میگی : خدایا توکل به تو)
اما، حالا تو این متن رو برای 9 نفر که دوستشون داری بفرست، ...

امام علی (ع) در فکر امام زمان (ع)

اصبغ بن نباته می گوید: روزی خدمت امیرالمؤمنین (ع) رفتم ، در حالی که حضرت (ع) به وسیله ی چوبی به زمین می زد ، عرض کردم : یا امیر المؤمنین (ع) چه شده است که این چنین در فکر فرو رفته اید و با چوب به زمین می زنید؟ آیا میل ورغبتی به این زمین دارید ؟ حضرت (ع) می فرماید : به خدا قسم هیچ گاه بر این زمین و نه بر تمام دنیا راغب و مایل نبوده ام ولکن در فکر مولودی هستم که یازدهمین فرزند از نسل من است . او مهدی (عج) است که زمین را پر از عدل و داد می کند . زمانی که پر از ظلم و جور شده است .

" کمال الدین ، ج1"

مناجات خدا با مخلوقاتش!

خدا: بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است.
بنده: خدايا !خسته ام!نمي توانم.
خدا: بنده ي من، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدايا !خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم.
خدا: بنده ي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان
بنده: خدايا سه رکعت زياد است
خدا: بنده ي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدايا !امروز خيلي خسته ام!آيا راه ديگري ندارد؟
خدا: بنده ي من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا الله
بنده: خدايا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد!
خدا: بنده ي من همانجا که دراز کشيده اي تيمم کن و بگو يا الله
بنده: خدايا هوا سرد است!نمي توانم دستانم را از زير پتو در بياورم
خدا: بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب مي کنيم

بنده اعتنايي نمي کند و مي خوابد

خدا:ملائکه ي من! ببينيد من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابيده است چيزي به اذان صبح نمانده، او را بيدار کنيد دلم برايش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بيدار کرديم ،اما باز خوابيد
خدا: ملائکه ي من در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توست
ملائکه: پروردگارا! باز هم بيدار نمي شود!
خدا: اذان صبح را مي گويند هنگام طلوع آفتاب است اي بنده ي من بيدار شو نماز صبحت قضا مي شود خورشيد از مشرق سر بر مي آورد
ملائکه:خداوندا نمي خواهي با او قهر کني؟
خدا: او جز من کسي را ندارد...شايد توبه کرد...
بنده ی من! تو، هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری

برگرفته از سایت فرهنگی مرصاد

کی دلش می خواد دانشجوی دانشگاه انتظار بشه!!!

 

توجه .. توجه ...

دانشگاه انتظار بعد از 1400سال دانشجو می پذیرد. متاسفانه این دانشگاه هنوز 313 فارغ التحصیل هم نداشته است.... این دانشگاه در تمام شبانه روز از شما ازمون بعمل می اورد .....

 

 تبصره: برای ثبت نام در این دانشگاه هیچ شرطی اعم از شرط سنی ,شرط معدل و ... وجود ندارد.

 

 زمان ثبت نام:

همه روزه حتی روزهای تعطیل بصورت 24 ساعته.

 

 مدارک لازم برای ثبت نام :

 

۱- نماز اول وقت و ولایت مداری

 

۲- نمازهای نافله و نماز شب

 

3- دائم الوضو بودن

 

۴- دلی پر از ثواب

 

* همیشه به یاد امام زمان باشید، حتی با 14 صلوات----اللهم عجل لولیک الفرج****

 

حالا اگه خودتو لایق دانشجو بودن تو این دانشگاه میدونی بسم الله.

 

 

چرا . . .؟

                                                          چرا . . ؟

اگر کفیل روزی خداست،غصه چرا . . .؟

اگررزق تقسیم شده است،حرص چرا . . .؟

اگردنیا فریبنده است،اعتماد به آن چرا . . .؟

اگر بهشت حق است، تظاهر به ایمان چرا . . .؟

اگر قبر حق است،ساختمان مجلل چرا . . .؟

اگر جهنم حق است،این همه نا حق کردن چرا . . .؟

اگر حساب حق است،جمع مال حرام چرا . . .؟

اگر قیامتی هم هست،خیانت به مال مردم چرا . . .؟

اگر دشمن انسان شیطان است،پیروی از او چرا . . .؟

اگر پاداش از خداست،پس سستی چرا . . .؟

روشي نوين براي اثبات پيام غدير !!


خوب همگي مي دونيد كه يكي از مشكل هاي اصلي شيعه با برادران سني ، مربوط به قبول كردن امام علي (ع) به عنوان امام و پيشوا و جانشين به حق پيامبر (ص) است!

خب اين چيز تازه اي نيست!! حتما دليل هاي خودشون رو دارند!! باز همين طور كه مي دونيد پيامبر (ص) علاوه بر خيلي از جاهايي كه ولايت امام علي (ع) را بعد از خود اعلام كردند و سندش هست!! در غديرخم ديگه حجت رو تموم مي كنند و جاي هيچ شك و شبهه اي را براي هيچ بني بشري نمي ذارن! ولي خب متاسفانه باز اين برادران سنيمون مي فرمايند كه : پيامبر (ص) در غدير خم چيز مهمي را به مردم نگفتن!! خب اينم شايد از اون دليلاشونه !! ولي خب ما هم كه بيكار ننشستيم و هي بايد همه چيزو اثبات كنيم!!!

ولي...!

يك مطلب از يكي از برادران مولوي سنيمون كه خدا عنايت كرده و شيعه شدند،  براتون مي ذارم كه به طور جالب روشي نوين براي اثبات پيام غدير خم ميگه كه در ادامه همين مطلب بريد و حتما بخونيد!!!!

نظر هم يادتون نره!!!
ادامه نوشته

اطلاعیه

توجه . . . توجه . . .

به علت ریزش خواص جاده انقلاب از محور مدعیان اصحاب امام مسدود است

لطفا از بزرگراه ولایت حرکت کنید. . .!

جرقه ی هدایت

نوشته ی یکی از مولوی های سنی که شیعه شده است:

يكي از اساتيدم ، مولوي عيسي ملازهي ، امام جماعت مسجد محمد رسول الله (صلي الله عليه و آله ) چابهار بود . گاهي كه برايشان مشكلي ايجاد مي شد و نمي توانست به مسجد برود ، بنده را به جاي خود مي فرستاد تا نماز جماعت را اقامه كنم .


شب عاشوراي سال 1375 بود و من به جاي استادم به مسجد رفتم و نماز عشا را خواندم . همه ي مردم از مسجد بيرون رفتند . من آخرين نفري بودم كه از مسجد بيرون آمدم و درب مسجد را قفل كردم . مي خواستم به مدرسه برگردم كه صداي سخنراني از حسينيه ي شيعيان مهاجر چابهار كه در فاصله ي 50 متري مسجد بود ، توجهم را جلب كرد . كنجكاو شدم تا بدانم سخنران چه مي گويد ، زيرا به ما گفته بودند كه هر چه روحانيون شيعه مي گويند ، دروغ است . به اين نيت رفتم كه ببينم چه دروغ هايي مي گويد . نزديك حسينيه شدم ، مي خواستم وارد حسينيه شوم ولي خجالت مي كشيدم ،چون لباس هاي مولوي ها بر تن من بود .........


متن کامل در ادامه ی مطلب ...

نظر یادتون نره!

ادامه نوشته

آیا خدا هست؟!!!!


روزی مردی برای اصلاح به آرایشگاهی مراجعه نمود و در حین اصلاح سرش توسط آرایشگر صحبتی میان آنان رد و بدل شد تا بحث به اینجا رسید که آرایشگر گفت:

من فکر نمی کنم خدایی وجود داشته باشد !

مرد مراجعه کننده گفت:چرا این را میگویی؟

آرایشگر با عصبانیت جواب داد : مگر نمیبینی ؟بیرون ازاین آرایشگاه را نگاه کن، ببین چقدر انسان هایی با درد و رنج و بیماری وجود دارد اگر خدایی بود این انسانها اینگونه بدبخت و بیچاره نبودند!

مرد بدون آنکه چیزی بگوید منتظر شد تا اصلاح سرش تمام شد و از مغازه آرایشگر بیرون رفت در همین حال مردی را دید با موهایی بسیار ژولیده و درهم ریخته و صورتی نامرتب ،با عجله به مغازه آرایشگر برگشت و در را باز کرد و به آرایشگر گفت :

میدانی چیست من فکر نمی کنم آرایشگری وجود داشته باشد!

مرد آرایشگر با تعجب گفت:چه میگویی ؟چطور وجود ندارد ؟ مگر من موی تو را اصلاح نکردم و اینجا آرایشگاه نیست ؟

مرد جواب داد : پس چرا این همه انسان با موهای ژولیده و درهم ریخته و صورت نامرتب این بیرون وجود دارد؟

آرایشگر گفت : آرایشگر وجود دارد ،این افراد که میگویی خودشان به آرایشگر مراجعه نمی کنند تا تمیز و مرتب شوند.

مرد گفت : پس خدا هم وجود دارد آن انسانهایی که میگویی خودشان به خدا مراجعه نمی کنند تا از بدبختی و بیماری رهایی یابند!

آرایشگر از این پاسخ در عجب ماند و فهمید که بله خدا هست.